Subscribe
Share
Share
Embed
هفته پیش که با لباس قهرمانیمون به پارک رفتیم اون قدر وقایع مختلف پیش اومد که نمیشد همشو توی یک قسمت براتون تعریف کنیم. اون روز تو پارک طوفان اومد، آخه بعضیها خیلی خیلی خیلی عصبانی بودند. ولی با یک غافلگیری عالی همه آروم شدند. روز بینظیری بود. هیچ وقت یادم نمیره. به صدای ما گوش کنید تا براتون بگیم چه اتفاق خاصی افتاد.
سلام بچّهها
من سپیدار هستم. این برنامهی ماست. من، مامانم و دوست جدیدم، ویززز. هفته ای یک بار، پنج شنبه ها، از خودمون، زندگیمون و فکرهامون براتون تعریف میکنیم. من و مامانم و ویززز عاشق این هستیم که شماها باهامون در ارتباط باشید. چرا؟ چون اینطوری میتونیم با هم دوست بشیم و چی بهتر از پیدا کردن دوستان جدید؟!