قهرمان بیست وچهارم، بهترین پرستار از پاکستان: تازه ازدواج کرده بودیم که من سل گرفتم و تمام بدنم پر از تاول شد.
قهرمان بیستوششم، عاشقی از ایران: همسرم سرطان ریه داره، تا الانم کلی وزن کم کرده. چون هوای تمیز براش خوبه، خونهمونو عوض کردیم و رفتیم شمال، و یه خونه نزدیک دریا گرفتیم.
قهرمان بیستوپنجم، مهاجران: قبل از این که من به دنیا بیام، بارها تصمیم گرفته بودن برگردن کشورشون، ولی هر بار لحظه آخر نظرشون عوض شده بود، چون میخواستن برای بچهشون زندگی بهتری فراهم کنن.
قهرمانان بر ترسهایشان غلبه میکنند؛ قهرمانان به فراتر از خود مینگرند؛ قهرمانان دنیا را نجات میدهند؛ گاه با قدرتهای جادویی؛ و گاه بدون جادو، بدون شنل، بدون نقاب؛ قهرمانان بینقاب: قصّههای واقعی از قهرمانهای واقعی، برگرفته از Humans of New York
کاری از غزل سرمد و نوید توکّلی