Subscribe
Share
Share
Embed
آقای همسایه ما مریض شده ولی به هیچ کس در مورد بیماریش نگفته بود. ناراحتی آقای همسایه در مورد پارکینگ، باعث شد که مامان به یاد قصهای بیفته که مامانبزرگم تعریف میکرد. همین شد که در مورد قصه لانهای برای گربه حرف زدیم. قصه قشنگی بود.
سلام بچّهها
من سپیدار هستم. این برنامهی ماست. من، مامانم و دوست جدیدم، ویززز. هفته ای یک بار، پنج شنبه ها، از خودمون، زندگیمون و فکرهامون براتون تعریف میکنیم. من و مامانم و ویززز عاشق این هستیم که شماها باهامون در ارتباط باشید. چرا؟ چون اینطوری میتونیم با هم دوست بشیم و چی بهتر از پیدا کردن دوستان جدید؟!