Subscribe
Share
Share
Embed
برای استقبال از داریوش پسر عمو اصغر که سالها بود ندیده بودمش به فرودگاه رفتم. اول فهمیدم که پرواز شیراز نیم ساعت تإخیر داره ولی بعد که هواپیمای شیراز به زمین نشست و مسافرین همه به سالن فرودگاه وارد شدند من داریوش را ندیدم یا نتوانستم ببینم و دست آخر
دو دانشجو در تهران، امیر و صهبا، به دنبال نفر سومی هستند که با آنها هم خانه شود. یک دانشجوی معماری که مدتهاست در جستجوی خانه است، به شدت از این پیشنهاد استقبال میکند، در حالی که نمیداند صهبا پسر است یا دختر. در ادامه معلوم میگردد که صهبا پسر است، اما مسئله این است که پسریست بهائی