من و مامان از همسایهها و دوستامون برای شرکت در کارگاه دعوت کردیم. به اون سختی که من فکر میکردم نبود. سه شنبه ساعت نه و نیم صبح، اولین جلسه از کارگاه زندگی خلاقانه ما با عمو نقاش شروع شد. جلسه اول مخصوص بازی کردن و آشنایی با همدیگه بود. تازه، عمو نقاش از ما خواست که مهمترین کار جهان برای خودمون رو به قدری با جزئیات نقاشی کنیم که برای ویززز خیلی واضح باشه.
موسیقی: خوشحال و شاد و خندانم، آلبوم ترانه های کوچک برای بیداری از ناصر نظر
سلام بچّهها
من سپیدار هستم. این برنامهی ماست. من، مامانم و دوست جدیدم، ویززز. هفته ای یک بار، پنج شنبه ها، از خودمون، زندگیمون و فکرهامون براتون تعریف میکنیم. من و مامانم و ویززز عاشق این هستیم که شماها باهامون در ارتباط باشید. چرا؟ چون اینطوری میتونیم با هم دوست بشیم و چی بهتر از پیدا کردن دوستان جدید؟!