Subscribe
Share
Share
Embed
قهرمان نوزدهم، رویاپردازی از قاهره: همیشه آرزو داشتم برم دانشگاه، ولی بلافاصله بعد از تموم شدن دبیرستان ازدواج کردم و خیلی زود بچهدار شدیم.
قهرمان بیستم، زنی که روحش را پس گرفت: پدرم خیلی روی مامان حساس بود. از روابط مامان با همکاراش خوشش نمیاومد. ولی به جای حل مشکل یا حتی ترک کردنش، تصمیم گرفت بدبختش کنه.
قهرمان بیستویکم، گوشسپارندگانی از غنا: چند سال پیش زندگی زناشویی من داشت از هم میپاشید. خیلی افسرده شده بودم. میخواستم شوهرم رو ترک کنم، ولی...
قهرمانان بر ترسهایشان غلبه میکنند؛ قهرمانان به فراتر از خود مینگرند؛ قهرمانان دنیا را نجات میدهند؛ گاه با قدرتهای جادویی؛ و گاه بدون جادو، بدون شنل، بدون نقاب؛ قهرمانان بینقاب: قصّههای واقعی از قهرمانهای واقعی، برگرفته از Humans of New York
کاری از غزل سرمد و نوید توکّلی