Subscribe
Share
Share
Embed
دبی عقیده داشت که زندگی واقعا زیباست. این موضوع به خصوص مواقعی که مادرش موهای مشکی و بلند اون رو می شست، بیش از پیش نمودار می شد. دبی این کارو خیلی دوست داشت. اما تو یه روز فراموش نشدنی یه دسته از موهاش تو دست مادرش جا موند. اون نمی دونست که این اتفاق سرآغاز یه سرگردانی طولانی ۹ ساله خواهد بود
این سری برنامه ها مجموعه ای از داستان های کوتاه و دل انگیزی است که درباره عشق و محبت ، وظایف پدر و مادری ، غلبه بر مشکلات و ... تهیه شده و تأثیر هریک از آنها مثل سوپی است برای روح که می تواند در تلطیف و تقویت روحیه ما نقش موثری ایفا کند که در قالب نمایشنامه های رادیویی تهیه شده است