نگار که با ستاره از طریق ایمیل در ارتباطه، در تماسی تلفنی، حرفهای ستاره رو به شهاب منتقل میکنه. ستاره هم دلش میخواد که شهاب رو ببینه، ولی جایی امن برای این ملاقات به ذهنش نمیرسه، ولی شهاب ایدهای در ذهن داره. یعنی شهاب کجا میخواد با ستاره ملاقات کنه؟ بهمن به شهاب خبر میده که یکی از کسانی که شهاب میشناسه و همیشه راجع بهش صحبت میکرده، الان ترکیه است. این دوست شهاب که بهمن چند وقته میخواد راجع بهش حرف بزنه، کیه؟
پادکست کوچه روایتگر داستان شهاب جوانی ۲۰ ساله.
شهاب جوان بهائی ۲۰ سالهای است که داستان زندگی خود رو برای ما بازگو می کند. او در شب تولد ۲۰ سالگی اش، از بهترین دوستش، ستاره، هدیه ای فوق العاده دریافت می کند. دفتر خاطرات ستاره! شهاب و ستاره چند سال پیش، بعد از آشنایی، تصمیم به نوشتن خاطرات خود کردند. به بهانه این هدیه ارزشمند، شهاب سری به دفتر خاطرات خود می زند، و وقایع ۵ سال گذشته که زندگی او را به کلی دگرگون کردند را برای ما می خواند.