کتاب مقدس مسیح محور است. نکته هفتم
بر خلاف تصور عموم، کتاب مقدس تنها مجموعهای از اصول اخلاقی، تکرار مکررات اخلاقی، یا خلاصهای از درسهای زندگی نیست. بلکه داستانی هیجانانگیز است.
و داستان در نهایت دربارۀ من و شما نیست. در لوقا ۲۴ نجاتدهندهٔ رستاخیز کرده بر دو پیرو در جادۀ عموآس ظاهر میشود. لوقا آنچه اتفاق افتاد را تعریف میکند:
(عیسی) به آنها گفت: «ای بیخردان که دلی دیرفهم برای باور کردن گفتههای انبیا دارید! آیا نمیبایست مسیح این رنجها را ببیند و سپس به جلال خود درآید؟» سپس از موسی و همۀ انبیا آغاز کرد و آنچه را که در تمامی کتب مقدّس دربارۀ او گفته شده بود، برایشان توضیح داد. (لوقا ۲۵:۲۴-۲۷).
سپس، بعد از ظاهر شدن به یازده رسولش، عیسی به آنها گفت: «این همان است که وقتی با شما بودم، میگفتم؛ اینکه تمام آنچه در تورات موسی و کتب انبیا و مزامیر دربارۀ من نوشته شده است، باید به حقیقت پیوندد». سپس، ذهن ایشان را روشن ساخت تا بتوانند کتب مقدّس را درک کنند. (لوقا ۴۴:۲۴-۴۵).
اگر چه تنها بعد از رستاخیزش نبود که عیسی اینطور صحبت کرد. در طول خدمت زمینیاش او برای “متخصصین کتاب مقدس” آن زمان، جایگاه مرکزی خودش را در داستان بزرگ توضیح میداد: «شما کتب مقدّس را میکاوید، زیرا میپندارید بهواسطۀ آن حیات جاویدان دارید، حال آنکه همین کتابها بر من شهادت میدهند. امّا نمیخواهید نزد من آیید تا حیات یابید. … زیرا اگر موسی را تصدیق میکردید، مرا نیز تصدیق میکردید، چرا که او دربارۀ من نوشته است». (یوحنا ۳۹:۵-۴۰، ۴۶).
بهدرستی گفته شده که عهد عتیق “عیسی مسیح را پنهان کرده” و عهد جدید “عیسی مسیح را آشکار ساخته” است. از ابتدا تا انتها، یعنی از پیدایش تا مکاشفه، خط مشی کتاب مقدس راه حل نهایی خود را در پسر نجاتدهندۀ خدا پیشبینی، برجسته و پیدا میکند و شاید جذابترین چیز در این داستان این است که شخصیت مرکزی نیز عاشق ماست.