Subscribe
Share
Share
Embed
آن روز بهاری نشستم تویِ بالکنی و فکر کردم به استاد سختگیر ادبیاتم که هرچی مینوشتیم تا میتونست ایراد میگرفت اما ...
شادابدخت چند سالی میشود که با چمدانی پر از خاطره از شهرش کوچ کرده. در این مجموعه، او از روزهایی که گذشته، از غربت خودش و آدمهای اطرافش در سرزمیناش میگوید؛ از خاطراتی که شاید شما هم تجربهاش را داشتهاید.