Subscribe
Share
Share
Embed
قهرمان سیام، بابابزرگ و نجاتدهندهاش: من از بچگی با مامان بزرگم زندگی میکردم. اون با هر چیز کوچیکی به هم میریخت و دعوام میکرد. بابابزرگ جیمز نمیتونست تو این قضیه دخالت کنه، چون بابابزرگ واقعیم نبود...
قهرمان سیویکم، تکیهگاه: کارل از همون اول تو زندگیم حضور داشت. با این که پدرِ تنی من نبود، اسمش توی شناسنامهام بود. اونم به مواد اعتیاد داشته، اما وقتی من به دنیا اومدم ترک کرده، ولی مادرم همچنان به مصرف مواد ادامه داد.
قهرمانان بر ترسهایشان غلبه میکنند؛ قهرمانان به فراتر از خود مینگرند؛ قهرمانان دنیا را نجات میدهند؛ گاه با قدرتهای جادویی؛ و گاه بدون جادو، بدون شنل، بدون نقاب؛ قهرمانان بینقاب: قصّههای واقعی از قهرمانهای واقعی، برگرفته از Humans of New York
کاری از غزل سرمد و نوید توکّلی