Molk Ta Malakoot | پادکست ملک تا ملکوت

در بحبوحه بلایا و هجوم اعداء به قدری سنگ به خانه میرزا حسین‌علی (حضرت بهاءالله) انداخته بودند که خانه پر از سنگ شده بود. عباس طفلی ۹ ساله بود و کسی را در آن خانه جز والده و همشیره و آقا میرزا محمدقلی نداشت. والده از بیم جاهلان و بدخواهان آن‌ها را به محله سنگلج در پس کوچه‌ای در منزلی برد و محافظت می‌کرد تا روزی که امور معیشت بسیار سخت و ناممکن شد.

What is Molk Ta Malakoot | پادکست ملک تا ملکوت?

شب پنجم جمادی الاول سال 1260 هجری قمری چراغ دو خانه روشن ماند، یکی در شیراز و یکی در تهران در شیراز سیدی میزبان مُلایی بود و در تهران خانواده ای چشم به راه فرزند، 2 چراغی که روشن ماند تا جهان از آن پس روی ظلمت نبیند، طلوعی الهی که از شیراز شروع شد و در تهران خاندانی با اصل و نسب منتظر مولودی مبارک بودند، مولودی که مقدر بود، بعدها جهان را با قلم شمسی نورا و امری بی همتا روشنایی بخشد