سالها قبل فیلمی از رخشان بنیاعتماد به نام «زیر پوست شهر» در ایران اکران شد. در اواخر فیلم، خانوادهای که داستان حول آنها و زندگیشان میچرخید خانه کوچکی که تنها داراییشان بود را از دست دادند و مجبور به ترک خانه شدند. در لحظه آخر، مادر خانواده که گلاب آدینه نقشاش را بازی میکرد نگاهی پر حسرت به باغچه کوچک خانه انداخت و متوجه شد ساقه پیچکی از دور شاخه ای که به آن پیچیده بود پائین افتاده. او لحظهای ایستاد و آن ساقه لطیف پیچک را دوباره به دور شاخه درخت پیچاند تا از گزند باد و باران در امان بماند و بعد برای همیشه خانهاش را ترک کرد.
مقاله نان بودن