Yadegarha | پادکست یادگارها

در حالی که آریا چشم انتظار ورود مهمان ویژه به خونه‌شون بوده، برای این که گذر زمان کمتر احساس بشه، پوریا براش از تاریخچه نگارش اولین نسخه‌های مجله ورقا می‌گه. آریا با چشمای گرد شده به پوریا زل زده و قلب‌اش هم پراز هیجانه.

What is Yadegarha | پادکست یادگارها?

یکبار مامان برام تعریف می‌کردن که در قدیم اعتقاد داشتن که در جایی سری و راز آلود، یه چشمه وجود داره. چشمه‌ی آب زندگانی. هر کس از این آب بخوره هرگز نمی‌میره و تا ابد باقی و برقراره. خیلی‌ها همه‌ی عمرشون رو صرف پیدا کردن این چشمه و رسیدن به عمر جاودان کردن اما هیچکدوم موفق نشدن. همه به این دنیا اومدن، مدتی زندگی کردن و بعد ناگهان مردن! زندگی جاودانی در کارنبود! ماجرا خیلی ناامید کننده بود. میای و مدتی هستی و بعد ناگهان مجبوری که همه چیز رو رها کنی و بری. هیچ چیز باقی نمی‌مونه ازت، هیچ چیز!
اما انگار ماجرا دقیقا اینجوری نیست. یه عده ای هم هستن که به این دنیا اومدن و مدتی زندگی کردن و بعد ناگهان از این دنیا رفتن اما هرگز نیست و نابود نشدن. اونها جایی باقی موندن، در یک بنای زیبا و مفید، لابلای بیت‌های زیبای یک شعر، میون خطهای یک کتاب، و یا جایی عمیق در قلب انسانهای اطرافشون!
اونها چشمه ی آب حیات رو پیدا نکردن اما با یادگارهای زیبایی که در این دنیا به جا گذاشتن خودشون رو تا ابد جاویدان کردن.
و من، “آریا”، به دنبال پیدا کردن این یادگارها هستم. یادگارهایی که انسان‌های ساده و عادی مثل من رو، تا ابد در یادها و قلبها جاودان می‌کنه.
اگر شما هم به این موضوع علاقه دارید مجموعه ی “یادگارها” حتما توجهتون رو جلب خواهد کرد.