Subscribe
Share
Share
Embed
هر چند دلم میخواست به هر بهانهای که شده در جشن تولد اشکان با وجودی که خودش دعوتام کرده بود شرکت نکنم ولی تقدیر چیز دیگری رقم زده بود و من ناگهان متوجه شدم که در میان جمعی هستم که در آن جشن شرکت کردهاند. اما چه جشنی و چه تازههایی که دستگیرم شد.
دو دانشجو در تهران، امیر و صهبا، به دنبال نفر سومی هستند که با آنها هم خانه شود. یک دانشجوی معماری که مدتهاست در جستجوی خانه است، به شدت از این پیشنهاد استقبال میکند، در حالی که نمیداند صهبا پسر است یا دختر. در ادامه معلوم میگردد که صهبا پسر است، اما مسئله این است که پسریست بهائی