مدتی است که بهمن ایران را ترک کرده و به ترکیه مهاجرت کرده است. احساسات و افکار بهمن مانند طوفانی در این مدت در روح و روانش می تازند، و او با حس دلتنگی برای عزیزانش در ایران دست و پنجه نرم می کند. در همین میان، نامه الکترونیکی عجیبی دریافت می کند که فکر او را بیشتر از قبل مشغول می کند. نامهای از فردی ناشناس که از پیچ و خم زندگی بهمن با خبر است. آیا بهمن جواب نامه ی او را می دهد؟
پادکست کوچه روایتگر داستان شهاب جوانی ۲۰ ساله.
شهاب جوان بهائی ۲۰ سالهای است که داستان زندگی خود رو برای ما بازگو می کند. او در شب تولد ۲۰ سالگی اش، از بهترین دوستش، ستاره، هدیه ای فوق العاده دریافت می کند. دفتر خاطرات ستاره! شهاب و ستاره چند سال پیش، بعد از آشنایی، تصمیم به نوشتن خاطرات خود کردند. به بهانه این هدیه ارزشمند، شهاب سری به دفتر خاطرات خود می زند، و وقایع ۵ سال گذشته که زندگی او را به کلی دگرگون کردند را برای ما می خواند.