Subscribe
Share
Share
Embed
داستان امروز در مورد سه تا خواهر به نامهای پریناز، پریچهر و پریزاد است. پدر دخترها، بیمار میشود و آنها نوبتی راهی سفری دور و دراز میشوند تا بتوانند برگ درخت شفا را که داروی بیماری چشم پدر از آن ساخته میشود، پیدا کنند.
سلام بچّهها
من سپیدار هستم. این برنامهی ماست. من، مامانم و دوست جدیدم، ویززز. هفته ای یک بار، پنج شنبه ها، از خودمون، زندگیمون و فکرهامون براتون تعریف میکنیم. من و مامانم و ویززز عاشق این هستیم که شماها باهامون در ارتباط باشید. چرا؟ چون اینطوری میتونیم با هم دوست بشیم و چی بهتر از پیدا کردن دوستان جدید؟!