Khabar Khush خبر خوش

هفته پایانی زندگی مسیح هفته‌ای پر از اتفاقات مهم و حیاتی برای کل بشر است. اتفاقاتی که درک هر یک از آنها برای هر انسانی از حیاتی که الان دارد حیاتی تر است چون به حیات و هلاکت ابدی آن شخص مربوط می‌شود.


قبل از اینکه به این هفته بپردازیم اشاره‌ای کوتاه داشته باشیم به ایامی که مسیحیان در طی تاریخ، قبل از این هفته انجام می‌دادند.

لِنت – (اِنابَت)

از اوایل قرن چهارم میلادی، مسیحیان چهل روز قبل از عید پاک به نوعی به پیشواز این عید می‌رفتند. این چهل روز معروف به لِنت یا در کلیساهای سنتی ایرانی معروف به ایام اِنابَت است که به معنی ایام توبه و برگشتن از گناه می‌باشد. ایامی که متمرکز بر روی مرگ و رنج مسیح برای گناهان بشر است. در دنیا صدها میلیون مسیحی لِنت یا همان اِنابَت را هر ساله انجام می‌دهند. طبق سنت، در این ایام از یک کاری و یا یک چیزی بد دست می‌کشند تا آن عادت بد را ترک کنند و از آن توبه کنند. این سنت بین انگلیکن‌ها، کاتولیک‌های روم، اُرتُدکس‌های شرق، لوتری‌ها و مِتُدیست‌ها رایج است. و حتی خیلی از کلیساهای اصلاح‌شده و مشایخی (پرزبیترین‌) هم ایام اِنابَت را محترم می‌شمارند و در این ایام با توبه و روزه به پیشواز مرگ و قیام مسیح می‌روند.

اما مفهوم اصلی لنت برای این نبوده است که ما صرفا به شکل مذهبی و نمایشی از کاری برای مدتی دست بکشیم بلکه در ایام لنت ما هر ساله رابطه خود را با خدا بررسی می‌کنیم و در رابطه خود با خدا عمیق می‌شویم. در این ایام ما خود را به خدا می‌دهیم و همانطور که به مرگ و قیام مسیح نزدیک می‌شویم خود را بررسی می‌کنیم تا در روند قداست پویا باشیم. لِنت برای آمادسازی ما است برای روز خداوند!

چهارشنبه خاکستر

شروع این ایام از روز چهارشنبه است که معروف به “چهارشنبه خاکستر” است. چهارشنبه خاکستر یادآور این نکته است که ما همه از خاک هستیم و به خاک بر می‌گردیم. هر ساله برگ‌های نخل نگه‌داری می‌شود تا در سال بعد سوزانده شود و خاکستر آن را به پیشانی خود به علامت توبه بزنند. علامت صلیبی که بعضا با این کلمات همراه است: “توبه کن و به انجیل ایمان داشته باش” و یا از خاکی و خاک بر خواهی گشت”. بعد از این ۴۰ روز، هفته مقدس یا هفته مصائب شروع می شود. هفته ای که از روز یکشنبه نخل یا همان روز ورود آخر مسیح به اورشلیم شروع می شود تا روز یکشنبه که مسیح زنده می‌شود و از مردگان بر می‌خیزد. (متی ۱:۲۱-۱۱) خیلی از مسیحیان ایام اِنابَت را به جا نمی‌آورند. خیلی اصلا نمی‌دانند چنین ایامی وجود دارد. هر چند کتاب مقدس اشاره مستقیمی به این موضوع نمی‌کند و حکمی برای اجرای آن نیست اما شایان ذکر است که ایام اِنابَت بسیار برای مسیحی که در امر شاگردی جدی است می‌تواند مفید باشد. مرگ مسیح و قیام او برای ما و گناهان ما بود و هیچ زمانی یادآوری گناهکار بودن ما و تشویق برای توبه و پاکسازی بد نیست. همچنین باید در نظر داشت که انجام دادن اِنابَت در این ایام باعث امتیاز الهی نمی‌شود و به همین سان انجام ندادن آن نیز امتیازی را از ما کم نمی‌کند. سوال مهمتری که مطرح است این است که آیا هر روز در اِنابَت و توبه و پاکسازی هستیم و یا صرفا چهل روز قبل از یادآوری مرگ و قیام مسیح به بهانه این ایام صرفا این کار را انجام می‌دهیم؟ خطر بزرگ، تبدیل کردن یک سنت خوب به شریعتی بی فایده است که باید مواظب بود وگرنه ایام اِنابَت اتفاقا می‌تواند برای زندگی روحانی هر مسیحی بسیار مفید باشد.

یکشنبه نخل

در ادامه به “یکشنبه نخل” که موضوع اصلی این مقاله است بپردازیم.

عیسی مسیح در پایان خدمت زمینی خود به اورشلیم بر می‌گردد. جایی که قربانگاه او بود. مسیح می‌دانست که باید برای گناهان بشر جان خود را بدهد. او اساسا برای این مرگ به این زمین آمده بود (مرقس ۴۵:۱۰).

شاگردان مسیح طبق درخواست او الاغی را فراهم می‌کنند تا مسیح سوار بر آن وارد اورشلیم، قربانگاه خود شود. چیزی که زکریای نبی پیشگویی کرده بود (زکریا ۹:۹). در فرهنگ یهود و دنیای شرق باستان، پادشاهان در زمان صلح، سوار بر الاغ وارد شهر می‌شدند و در مقابل برای جنگ، سوار بر اسب و به شهر می‌تاختند. همچنین پادشاهی که از جنگ با پیروزی وارد شهر می‌شد، بجای الاغ، سوار بر اسب سفید می‌بود و این نشان بر غالب آمدن پادشاه در جنگ بوده است. مسیح در این مقطع زمانی با صلح و فیض وارد اوشلیم می‌شود. ولی زمانی خواهد آمد که او سوار بر اسب سفید (مکاشفه ۱۹: ۱۱) بعنوان فاتح و داور برای داوری دنیا می‌آید. عمل رخت گسترانیدن جمعیت و نهادن شاخه‌های نخل زیر پای مسیح در مسیر او اشاره به مقام پادشاهی مسیح دارد (دوم پادشاهان ۹: ۱۳) و جمعیت آن را درک کرده مسیح را ملوکانه و شاهانه‌وار بدرقه می‌کنند. جمعیت فریاد می‌زدند: هوشیعانا پسر داوود. مبارک باد کسی‌ که به اسم خداوند می‌آید! هوشیعانا در اعلی علیین!» که عملا تکرار مزمور ۱۱۸: ۲۵-۲۶ است. معنی کلمه هوشیعانا یعنی “نجات بده”. عبارت “پسر داوود” طبق پیشگویی‌ها، اشاره به مسیح دارد که باید از نسل داوود می‌بود. این لقب عیسی تاییدی بر مسیح بودن اوست. به نظر می‌رسد جمعیت درک کرده‌اند که عیسی همان مسیح و پاشاه الهی است. اما در ادامه داستان می‌بینیم که همین افرادی که فریاد می‌زدند “هوشیعانا” و مسیح را مثل شاه بدرقه می‌کنند برای مصلوب شدن او فریاد بلند می‌کنند و می‌گویند “مصلوبش کنید”! دلیل اینکه نظر جمعیت اینطور عوض می‌شود آن است که آنها مسیحی را می‌خواستند که امپراتوری روم را در هم بکوبد و مقام و قدرت از دست رفته اسرائیل را به آنها برگرداند. آنها مسیحی جنگجو و فاتح و داور می‌خواستند تا آنها را از قدرت و سیاست دنیوی نجات دهد. آنها همچنان دنبال ملکوت زمینی بودند در حالیکه مسیح برای آماده کردن راهی بود تا آنها به ملکوت آسمانی راه پیدا کنند. مسیح در این زمان  پر از فیض است که برای نجات روحانی ایشان قرار است روی صلیب برود. و خبر بد برای همه این بود که از مسیح فاتح و داور خبری نیست و برای مسیح فاتح باید منتظر بازگشت ثانویه او بود.

احتیاج همه ما اول نجات از مرگ روحانی است نه نجات از سیاست و فرهنگ حاکم.

نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که یهودیان اورشلیم دلیل اصلی حضور مسیح را ندیدند. با تمام تعالیم و گفته‌ها و پیشگویی‌های عهد عتیق و شخص مسیح، باز هم آنها متوجه نشدند که مسیح برای نجات گناهان آنها آمده است نه برای برقراری ملکوت زمینی. زیرا پادشاهی مسیح از این دنیا نیست بلکه در آسمان است (یوحنا ۳۶:۱۸).

پس مسیح با شاگردانش وارد اورشلیم می‌شود و در شب یکشنبه نخل به بیت عنیا، ۴ کیلومتری شرق اورشلیم، جایی که محله ایلعازر و خواهراش مریم و مرتا بود،‌ می‌روند.

دوشنبه

روز بعد، دوشنبه ۲ اتفاق رخ می‌دهد که مختصر به آنها اشاره می‌کنم. اول مسیح را می‌بینیم که درخت انجیری را خشک می‌کند و بعد وارد معبد می‌شود و آنجا را پاکسازی می‌کند.

برای درخت انجیر ۲ نظریه وجود دارد. بعضی از الهیدانان معتقدند که مسیح با این کار مجازات خدا را روی مذهب مرده روحانی اعلام می‌کند و بعضی دیگر معتقدند که این نمادی از ایمان واقعی است که به این اشاره دارد که شاگردان واقعی حتما میوه خواهند داشت.

این اتفاق در مسیر به معبد رخ می‌دهد و در معبد مسیح شاهد این است که اسرائیلی که باید میوه می‌داشتند، کار خانه خدا رو انجام می‌دادند و در پرستش می‌بودند، در عوض معبد را تبدیل به بازار کرده و به مذهبی مرده تبدیل شده‌اند. به نظر من خشک کردن درخت انجیر بیشتر به مجازات اسرائیل و مذهب مرده آنها اشاره می‌کند تا میوه شاگردان. چون شاگرد مسیح نمی‌تواند میوه نیاورد و طبق یوحنا ۱۵ اگر ما در مسیح هستیم نمی‌توانیم کاری کنیم جز میوه آوردن پس عملا شاگرد بدون میوه نداریم و شاگرد مسیح لعنت و خشک نمی‌شود و هیچ وقت ایمانش ساقط نمی‌شود. پس به نظر این اتفاق بیشتر به روبرویی با معبد و ایمان مرده و مجازات خدا بر بی ایمانی ربط دارد.

پایان روز دوشنبه مسیح به بیت عنیا بر‌می‌گرده و شب را آنجا سپری می‌کند.

سه شنبه

روز بعد، سه شنبه – مسیح به کوه زیتون می‌رود.

کاری که عیسی روز دوشنبه با معبد می‌کند باعث می‌شود تا فریسیان بپرسند: این شخص کیست که چنین اجازه‌ای به خودش می‌دهد. چه حقی دارد؟ و سعی می‌کنند دامی برای او پهن کنند. مسیح هیچ اختیار و قدرتی از یهودیان دریافت نکرده بود – نه فریسی بود و نه صدوقی. برای همین عیسی به نوعی مجبور می‌شود تا اقتدار الهی خودش را برای آنها بیان کند. اما اول به آنها می‌گوید یحیی اقتدارش از کجا بود؟ چون شورای سنهدرین موظف بود که نبی کاذب رو از درست تشخیص بدهد و این سوال عیسی آنها را به چالش کشید چون درباره یحیی چیزی نمی‌توانستند بگویند و چون جوابی نمی‌دهند عیسی هم به آنها در مورد قدرت و اقتدار خود چیزی نمی‌گوید. البته می‌بینیم که بعد از اینکه عیسی ادعای خدایی می‌کند او را محکوم به کفرگویی می‌کنند.

پس در اولین حمله به عیسی و اقتدار او شکست می‌خورند.

سپس فریسیان درباره خراج سوال می‌پرسند و بعد صدوقیان درباره قیامت و بعد از آن مسیح از فریسیان می‌پرسد: نظر شما درباره مسیح چیست؟ او پسر کیست؟

همه این اتفاقات را می‌توانید درانجیل متی فصل ۲۲ مطالعه کنید.

مسیح درباره سوال مالیات می‌گوید: مال قیصر را به قیصر و مال خدا را به خدا بدهید. که عملا به ریاکاری فریسیان اشاره می‌کند چون آنها می‌‌دانستند که همه چیز مال خداست و باید مال خدا را اول به خدا داد و همه قدرت‌ها هم تحت نظر خدا هستند. انسان هم در برابر خدا و هم در برابر مقامات دولتی مسئول است.

در برابر صدوقیان و سوال درباره قیامت (صدوقیان به قیامت و دنیای بعد از مرگ، روح و فرشته باور نداشتند) مسیح بی‌اعتنایی آنها را نسبت به قدرت خدا هدف می‌گیرد و به اینکه خدا قدرت دارد بکشد و زنده کند اشاره می‌کند.

عیسی پاسخ داد: «شما گمراه هستید، زیرا نه از کتب مقدّس آگاهید و نه از قدرت خدا!

و در نهایت در جواب اینکه مسیح پسر کیست؟ می‌گویند: پسر داوود! اما در جواب آنها که روی انسان بودن مسیح و پسر داوود تاکید داشتند، مسیح با استفاده از مزمور ۱۱۰ می‌گوید: پس چگونه داوود به روح، او را خداوند می‌خواند؟

اگر داوود او را خداوند می‌خوانَد، چگونه او می‌تواند پسر داوود باشد؟» بدین‌سان، هیچ‌کس را یارای پاسخگویی او نبود و از آن پس دیگر کسی جرأت نکرد پرسشی از او بکند.

عملا عیسی روز سوم دهان مذهبیون رو طوری می‌بندد که هیچکس نمی‌تواند با او بحث کند. دقت کنید این افراد همه رهبران مذهبی هستند و کم کسانی نیستند. فریسیان و صدوقیان آدم حسابی بودند و آرزوی هر خانواده‌ یهودی بود که با این افراد وصلت کنند. ولی جلوی مسیح کم آوردند. و عیسی همچنین کلی هشدار تند هم به علمای دین و فریسیان ریاکار می‌دهد.

در همان روز سه‌ شنبه مسیح با شاگردانش به کوه زیتون می‌رود و از آنجا به اورشلیم نگاه می‌کند و پیشگویی می‌کند که اورشلیم از بین خواهد رفت و اینکه چه اتفاقاتی در آینده رخ خواهد داد و مجازات نهایی در راه است. در همین روز است که یهودا اسخریوطی با شورای سنهدرین وارد مذاکره می‌شود تا مسیح را تسلیم آنها کند. بعد از یک روز خسته کننده عیسی دوباره برمی‌گردد به بیت عنیا و شب را آنجا سپری می‌کند.

همه این اتفاقات را می‌توانید درانجیل مرقس فصل ۱۳ مطالعه کنید.
https://kanoneenjil.com/everything-you-need-to-know-about-christs-last-days/

معرفی پادکست. ۰:۰ 
یک شنبه نخل ۴:۰۷ 
دوشنه ۱۱:۴۷
سه شنبه ۱۴:۲۳

هر پنج شنبه ساعت ۵ صبح به وقت کابل منتظر پادکست های ما باشید 

What is Khabar Khush خبر خوش ?

در سری جدید پادکست های خبر خودش تلاش ما این خواهد بود تا موضوعات مهم ایمان مسیحی را برسی کنیم و راهی باشیم برای شما عزیزان تا در ایمان خود رشد کرده و ثمر بیاورید و ارزوی ما این است که آن عده از عزیزانی که هنوز خداوند را به عنوان منجی و نجات دهنده خود قبول نکرده اند قبول کنند و به مسیح عیسی ایمان آورند و زندگی خود را به او بدهند.