Subscribe
Share
Share
Embed
– در جنگ جهانی اول یکی از سربازا از توی سنگرش میبینه که دوستش درست وسط میدان جنگ تیر خورده سرباز با اینکه خطر مرگ رو جلوی چشماش میدید تصمیم میگیره که به کمک دوستش بره…
– آرایشگری بود که به وجود خدا عقیده نداشت. یه روز یکی از مشتریاش بعد از اینکه اصلاح سرش تموم میشه نکته جالبی رو مطرح میکنه …
در این سری برنامه ها شما دوستان عزیز پیامهای متفاوتی در زمینههای گوناگون زندگی خواهید شنید این پیامها از طریق داستانهایی که گرچه ممکن است واقعی نباشند ولی همه ما کم و بیش آنها را در زندگی تجربه کردهایم به گوش شما میرسند.