Subscribe
Share
Share
Embed
قهرمان چهلوچهارم، پدرومادر نجاتدهنده: وقتی نسلکشی شروع شد، پدر و مادرم همسایههای توتسیمونو آوردن تو خونه و قایمشون کردن. اونا هفت نفر بودن.
قهرمان چهلوپنجم، پدرروحانی نجاتدهنده: اولین روزی که کشتار شروع شد، توتسیها به کلیسای من پناه آوردن. اولین گروه، صبح زود رسیدن؛ از ترس میلرزیدن و نمیتونستن حرف بزنن. فقط میگفتن: «ما رو قایم کنید. ما رو قایم کنید.»
قهرمانان بر ترسهایشان غلبه میکنند؛ قهرمانان به فراتر از خود مینگرند؛ قهرمانان دنیا را نجات میدهند؛ گاه با قدرتهای جادویی؛ و گاه بدون جادو، بدون شنل، بدون نقاب؛ قهرمانان بینقاب: قصّههای واقعی از قهرمانهای واقعی، برگرفته از Humans of New York
کاری از غزل سرمد و نوید توکّلی